مطالب روز |
یه زمانی مردا یک تار سیبیلشون واسه یه شهر سند بود روباهى داشت با موبایلى شماره میگرفت زاغه از بالاى درخت گفت: واقعا چه حوصلهای داره این پشه تا طبقه 10 میاد واسه 2 قطره خون! آخه اسکل، عین همین خون تو همکف هم هست مامور سرشماری : شما از اینترنت استفاده می کنید؟ عشقی که براش زندگی خرج کردیم به ما مدیونه! بالاخره یه روز جواب محبتامون رو می ده! شمـــایـــی کــــه "یکــــی "دوستت داره!!!! تنهایی یعنی اینجا سرزمین واژه های وارونه است: اگه بجای نیمه ی گمشدم دنباله اژدها می گشتم تا الان حتما پیدا کرده بودم!!! راننده اسکناس مچاله را از من گرفت و پرسید: یک نفرید؟ مکثی کردم و بی حوصله گفتم: بله آقا، خیلی وقته! [ چهارشنبه 90/9/23 ] [ 6:16 صبح ] [ محمد رضا آزادبری ]
[ نظر ]
|
|
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |